شیشهها پایین
تا نسیم صورتکم را قلقلک دهد
تا چشم هایم باز بماند
درها اما بسته
.
مسافرکهایی که دم از دربست میزنند
شیشهها بالا
کلاج
حالا
برو سه
از دیروز گذشتم
چند کیلومتر تا فردا
با دنده سنگين يا سبكع فرقي نميكند ...همين كه از ديروز بگذري خوب است
و چراغی که همیشه قرمز است
نمی دانم چگونه می توانم دگرباره آغاز کنم سرودن بهاری ترین لبخند تو را و تو را به یادگار تصویر کنم در قاب عکس گوشه تاقچه دلم.I don't know how I can start again singing your most vernally smile and paint you as souvenir in frame of picture in corner of my hearts shell.
Post a Comment
3 comments:
با دنده سنگين يا سبكع فرقي نميكند ...
همين كه از ديروز بگذري خوب است
و چراغی که همیشه قرمز است
نمی دانم چگونه می توانم دگرباره آغاز کنم سرودن بهاری ترین لبخند تو را و تو را به یادگار تصویر کنم در قاب عکس گوشه تاقچه دلم.
I don't know how I can start again singing your most vernally smile and paint you as souvenir in frame of picture in corner of my hearts shell.
Post a Comment