زیبا، ساده و بدون فیلتر. آبی آسمونی با خندههایی قرمز که جذابترش کرده بود. محکم، آنقدر که در آن فرصت کم اجازه نمیداد هیچ غمی بهش زور بگوید. خیلی وقت بود کسی را با این خصوصیت ندیده بودم. بیپرده، اما محتاط . بوی زرنگی و دروغ نمیداد. عطرش، عطر خوش یک رفیق. شاید از آن جهت که دختر کوهستان بود. شلوغ و پرهیجان. از اول تا آخر شلوغبازیهایش صداقت بود.... میدانم که تو هم خوب میشناسیاش. دوست قدیمی همهی ما که خیلی وقت است نوشتن را بوسیده و گذاشته کنار... سارا اینجینکوک را میگویم. خودش بود و خودش و خودش.... چیزی که این روزها کم پیش میآید که کسی خودش باشد و خودش و خودش.
0 comments:
Post a Comment