یادگاری؟

به هم‌دیگر رحم نکردیم. خنجر زدیم و خوردیم. زخم‌هایش مانده؛ روی قلب، روی پیشانی، شاه‌نامه‌ای است. تو هم داری. یادگاری است از دوست و نه از دشمن. امروز به گل‌ها هم رحم نمی‌کنیم. با کلیدی که می‌تواند دری را به روی پشت‌درمانده‌ای باز کند به جانش می‌افتیم. خودکار بر می‌داریم و حرف‌های هشت‌مَن نُه‌شاهی می‌نویسیم. گلِ زبان‌و‌پا بسته هم فقط نگاه می‌کند و در عجب است از این حیوان دوپا.

مکان عکس: اصفهان- باغ گل‌ها

2 comments:

baba u ke inghadr badghol naboody!
hala mikhay ye ax befrestiha koshtimon.booooooooooooooooooses

ba in commentet yade daneshgah o neveshtan roye nimkatha(TAGHALOB)be yadam omad.khodemonim ma ham karhaee mikardimha.yadesh be kheyr

چقدر جالب.عين همين عكسهارو هم من گرفتم