چند دقیقهی پیش ایمیلی داشتم از امید. نمیشناسمش. امید میگوید: « اسم من امید.اول از همه بگم نه بیکارم و نه الاف که شروع کنم به نوشتن یک سری اراجیف یا انتقادهای بیمنی از شما و وبلاگتون.وبلاگ خوبی دارید اما برای من که بار اول و تصادفی به آن برخوردم مطالبی نداشت که حتی نام آن را به ذهنم بسپارم تا شاید دوباره سری به آن بزنم.پس چرا دارم اینها رو می نویسم برای اینکه بگویم شما هیچ نمی دانید .حتی از احساس ادمهای اطرافتان.حتی از آنهایی که می دانند تا چند روز اینده نخواهند بود و یا حتی انهایی که هیچ دلیلی برای بودن ندارند.پیشنهاد می کنم-و فقط پسشنهاد -حتما یک سری به انجمن ام اس ایران واقع در خیابان انقلاب نرسیده به چهار راه ولیعصر بزنید و فقط پای صحبتهای بچه های آن بنشینید تا بدانید تمام ان چیزهایی که می گوئید از نگاه کسی که نمی داند چرا شما به جای او نیستسد بسیار بی معنی و خسته کننده است. ارادتمند . امید »
امید، به یاد ندارم جایی ادعایی به دانستن کرده باشم. فکر کنم تو از دوستان صمیمی من باشی که خیلی زود تشخیص دادی من هیچ نمیدانم. همهی ما نمیدانیم که تا چند روز دیگر زنده هستیم. چیزعجیبی نیست. متاسفانه تهران نیستم که به این مرکز سر بزنم ولی از نزدیکانم 2 نفر اماس دارند که برخلاف نظر شما دلایل زیادی برای زنده بودن دارند. نداشتن دلیل برای زنده بودن، نیاز به داشتن اماس نیست. این بیماری ( دلیل نداشتن برای زنده بودن)گریبانگیر خیلی از مردم شدهاست که خوشبختانه قابل درمان است. درمانش هم فقط و فقط به دست خود فرد است. قبول دارم نوشتههایم گاهی و نه همیشه بیمعنی و خستهکننده است ولی قبول ندارم که خودم را باید جای آنها بگذارم. هرکسی جای خودش است. پیشنهاد میکنم آدرست را برایم ایمیل کن تا فیلم سکرت را برایت بفرستم، دیدنش خالی از لطف نیست. اگر هم نمیخواهی آدرس دهی به این لینک برو و دانلود کن.
0 comments:
Post a Comment