اینجا شهر من است. زیبای خفته ای در دل گربه .
شهری که چهار فصل را در آن حس می کنی.
شهر من پایتخت نیست .... شهر من خزر ندارد..... شهر من خلیج ندارد.....ولی زیباست.
نیمه شب ..... شبهای زاینده رود.... یک دل عاشق.....غوغاست آنجا.
با صدای آب مست می شوی و پرواز را در کنار آن می توانی تجربه کنی.
آثار باستانی تکراری بسیار دارد که آدم عاشق می طلبد.
خوب و بد .... کنار هم هستند .... مردمانش .... مثل شهر تو.
گویش خاص ... کلمات منحصر.... مردمانش ... مثل شهر تو.
آسمانش آبی است. دریایش آبی است و نواری سبز شهر را به دو نیمه تقسیم می کند.
آسمان خراشهایش در کنار گنبدان فیروزه ای زندگی مسالمت آمیز دارند.
اینجا شهر من است.....اصفهان
0 comments:
Post a Comment