از یکسال، قبل ازسال 83 خواننده وبلاگها بودم ... و17 آبان 83 تصمیم گرفتم نوشتن را تمرین کنم توضیحی برای این حرکتم ندارم بگذارید پای خواستن، فریاد زدن، تمرین کردن، شناختن، فرار کردن و شاید قایم موشک بازی یک پنجاه و چهاری با یک دختر کوچولوی گیس بافته...
و امروز دو سال از آن روز می گذرد و نمی دانم فردایی هست یا نه! این فریاد همچنان ادامه دارد.....
پ.ن1: دوستای خوب و خیلی خوب و عالی توی این دو سال، در این دنیای مجازی پیدا کردم که حقیقی بودند... یکی شون تویی.
پ.ن2: یه نویسنده بزرگ گاهی اوقات از اینجا رد می شه و مشقهای منو می بینه... به نوشته هایم نمره صفر داد. کلی ذوق کردم که منهای یک نداد. به من فرصت یاد گرفتن داد.
پ.ن3: تمام تلاشم را می کنم تا 17 آبان 86 نمره ام از صفر به یک برسه.
پ.ن4: تازگی با کامنتهایی که جنبه انتقاد و مخالفت باشه بیشتر حال می کنم چون فرصتی برای نگاه کردن دوباره به من می ده .
1 comments:
سلام،
تولد دوسالگي وبلاگت مبارك.
مدتهاست كه دارم وبلاگت رو مي خونم و خيلي دوست داشتم كه برات كامنت بذارم.ولي من بيسواد فقط صفحه اصلي رو نگاه مي كردم و نميدونستم كه ميشه با ورود به لينك اصلي كامنت گذاشت!
خيلي قشنگ مي نويسي. اميدوارم سالهاي سال بتونيم از نوشته هات بهره مند بشيم.
Post a Comment