عروسک‌بازی

دیشب از کنار ماشین‌عروسی رد شدم؛ پژو 206 صندوق‌دار نقره‌ای، همان که از عقب مثل صورت بچه‌ای است که انگار گوشه لپ‌هایش کشکی قایم کرده. ماشین با میوه و عروسک تزئین شده بود نه با گُل. سقفش پُر بود از میوه. به یاد مدل موی خانم‌هایی افتادم که گاهی در عروسی‌ها می‌بینم؛ شینییون را همین‌جوری می‌نویسند؟

آناناسی در وسط و خیار‌هایی دورش چیده شده بود. مثل خورشیدی که در بچگی می‌کشیدیم؛ یک دایره و خطهایی بلند و کوتاه از دایره بیرون زده. روی خیار‌ها، سیب، پرتقال، کیوی، انار و لیموی شیرازی به صورت ناهماهنگ (به قول هنرمندان، کوبیسم) چیده شده بود. گاه موزی در آن بین سرک می‌کشید. مثل منِ فضول که سرک می‌کشیدم دسته‌گل عروس را ببینم. فکر می‌کردم شاید عروس به‌جای گل یک سبد میوه در دست دارد. جلوی کاپوت ماشین هم دو عروسک (از بچگیم می‌گفتم:«خرس» ولی بچه‌های امروز می‌گویند:«تِدی») گذاشته بودند. خرس‌ها در دستشان قلب قرمزی بود که رویش نوشته شده بود:«Love»؛ عروس حدودٱ 20 ساله و داماد 22 ساله بود.

0 comments: