«انتظار»
سَرِ گذر نشستن
و به نقطهای دور نگاه کردن
و زانوی غم در بغل گرفتن
و گاهی سوت قطار
به گوش رسیدن
نیست
«انتظار»
عصر جمعه
شعرهای بیقافیه نوشتن
و نوشیدن جرعهای چاییِ تلخ
حرفهای یک پنجاه و چهاری Copyright © 2008 | Torn Paper Designed by SimplyWP| Converted by Free Blogger Template | Supported by Ipiet's Notez
1 comments:
عصرهای جمعه همیشه یه بوی دیگهای میدهند...گویی سالهاست که دارن تمرین می کنن چه باید بکنند اگر آن اتفاق بیفتد...
Post a Comment