چسب برای زخم

شب‌ها کارتون‌خواب بود

صبح‌ها خیابان‌گرد

با زبانش چسب‌زخم می‌فروخت

و با نگاهش چسب ‌‌زخم می‌خرید

حراج کرده بود چسب‌هایش را

یک بسته‌ی ده‌تایی صد تومن

فروشش از صبح تا شب بد نبود

فاصله‌ی میان هر چراغ قرمز تا سبز

3-4 بسته‌ای می‌فروخت

مردمان خریدار بودند

تا فروشنده

هیچ‌کس از نگاهش نمی‌خواند

که دخترکِ چسب‌زخم فروش

نگاهش، خریدار چسب‌ زخمی است

نگاه، همیشه پشت شیشه‌برقی ماشین خشک می‌شد

چراغ سبز می‌شد

ماشین دور می‌شد

.

.

0 comments: