بایگانی خاطرات

چه خوب چه بد، خاطرات سالی که گذشت را تا می‌کنم، تا می‌کنم، تا کوچک و کوچک‌تر شود. اندازه یک حبه‌ی قند. آن‌وقت حبه‌قند کاغذی را در لیوانی که تا نیمه پر از آب است می‌اندازم تا حل شود. حل که نشد هیچ،همه‌ی تا ها، باز شدند و نیمه خالی لیوان پر شد از خاطراتم. دیگر لازم نیست به نیمه پرلیوان نگاه کنم.

0 comments: