به تصویر شکسته
در کاسهی آب نگاه میکنم
کاسه شکسته نیست
این منم که شکستهام
آب را پشت سرت میریزم
آب ریخته نشد
این منم که ریخته شدم
تو رفتی
با چتر قرآنی که بر سرت گرفتم
و طعم آیهالکرسی که در دهانم ماند
تو رفتی و
این منم که ماندهام
با یک کاسهی خالی از آب
وعدهی دیدار ما
اما
وقتی که نیستم
اینجا
کنار قرآن، نبش کاسهی نشکسته
تا نبینی چهرهی شکستهام را
0 comments:
Post a Comment