تا زمستون

آخ که چه حالی داره زمستون، نشستن کنار بخاری،‌ وقتی نوک دماغت يخ زده و دستات از سرما کرخ شده. يک ليوان چايي بگيری توی دستات و فکرکنی که کاش دستای گرم تو جای ليوان بودند؛ فکر کن. بعد آهی بکشی و همان‌طور که کنار بخاری نشستی، لب‌تاپت را باز کنی و بری بنويسی « هنوز زمستون نيومده اما دارم می‌لرزم ».

0 comments: