شاهکار تویی که دستکش، دست میکنی و ماسک میزنی تا در بین کلماتم ترکشهایی که سالهاست جا خوش کردهاند را در بیاوری....«قیچی»
شاهکار تویی که رشد روزبهروز این غدههای چرکی را میبینی و بیآنکه ولولهای بهپا کنی به درمانت ادامه میدهی....«پنس»
شاهکار دیوارهای این اتاق جراحی و این لباس سبز تو است که آرامشم میدهد. کاش لااقل دستیارت بودم تا عرقهایت را خشک میکردم....« بخیه»
باور کن که نه من شاهکارام و نه نوشتههایم؛ زخمهای دلماند که شاهکارند.
0 comments:
Post a Comment