گذاشتمش توی صندوقچه
صندوقچه را بردم توی پستو
پستو تاریک بود
«عشق را در پستوی خانه نهان کرد»م
امروز رفتم سراغش
سراغ صندوقچه
میخواستم سری بهش بزنم
زرد و نحیف شده بود
از بس که نور ندیده بود
از بس که آب نخورده بود
حرفهای یک پنجاه و چهاری Copyright © 2008 | Torn Paper Designed by SimplyWP| Converted by Free Blogger Template | Supported by Ipiet's Notez
0 comments:
Post a Comment