« تَق ».
صدا از تفنگ ساچمه ایِ پسرکِ شکارچینما بود که، به سمت کلاغِ نشسته رویِ درخت گردو، شلیک کرد. کلاغ افتاد و مُرد. صدای غارغار جوجه کلاغها در فضا پیچد. اینطرف کلاغها عزاداری میکردند و آنطرف گردوها بزم شاهانه به پا کردند.
« تَق ».
صدا از تفنگ ساچمه ایِ پسرکِ شکارچینما بود که، به سمت کلاغِ نشسته رویِ درخت گردو، شلیک کرد. کلاغ افتاد و مُرد. صدای غارغار جوجه کلاغها در فضا پیچد. اینطرف کلاغها عزاداری میکردند و آنطرف گردوها بزم شاهانه به پا کردند.
حرفهای یک پنجاه و چهاری Copyright © 2008 | Torn Paper Designed by SimplyWP| Converted by Free Blogger Template | Supported by Ipiet's Notez
0 comments:
Post a Comment