کابوس

همدم درخت توت شدم

از کابوس‌های زمستانه‌ش گفت

کابوس دیده برگ‌هایش ریخته

و مش رمضان با قیچی به جانش افتاده

بهار که بیدار شده

فهمیده همه‌ش خواب بوده

.

.

.

و من

آرزو کردم کاش درخت توت بودم

0 comments: