همدم درخت توت شدم
از کابوسهای زمستانهش گفت
کابوس دیده برگهایش ریخته
و مش رمضان با قیچی به جانش افتاده
بهار که بیدار شده
فهمیده همهش خواب بوده
.
.
.
و من
آرزو کردم کاش درخت توت بودم
حرفهای یک پنجاه و چهاری Copyright © 2008 | Torn Paper Designed by SimplyWP| Converted by Free Blogger Template | Supported by Ipiet's Notez
0 comments:
Post a Comment