امشب، خانه‌ی ما

رضا(از نوع هم‌‌سرجان) بعد از خواندن پست «توت‌سیاه» بسیار تشویقم کرد و گفت:« اَه. تو نوشتن بلد نیستی. مثبت باش، قشنگ بنویس. اَه. بنویس درخت توت ما عروسی داره.... بلبلان روش..... اَه به این نوشته‌هات. منفی» و بعد رفت پای کامپیوترش و چند دقیقه بعد با این نوشته که ظاهرا یکی از پست‌های وبلاگش هست و خودش هم نوشته (همان وبلاگی که آدرسش را به من نمی‌دهد ) برگشت.

My life , I found you lately

I spend my time not perfectly

Now, I want to start again

to build You against the pain

بعد از کلی خندیدن به قافیه‌هاش در حالی که توفکر بودم، گفت:

«There is nothing that you cannot BE, DO, or Have»

امشب هم شبی بود برای خودش. 26 اردی‌بهشت .86

0 comments: