دلم هزار لا دارد
و هر لایش هزار دیوار
و هر دیوارش آراسته به قابی
و هر قابی درونش حرفی محبوس
.
.
.
حرفهایم را
قاب میگیرم
و قاب را به دیواری از هزارلا آویزان میکنم
کم، پیش میآید خریداری پیدا شود
پیدا هم که شود
به نگاهی
به لبخندی
به بَهبَهي
به تمسخری
میفروشم
گران پایم تمام شده
ولی ارزان میفروشم
.
.
.
گاه قابی رنگی، دورش میگیرم
و در وبلاگم نصب میکنم
و گاه کاغذی دورش میگیرم
و در دفترچهی یادداشتی نصب میکنم
تا بخوانم
و بخوانم
و بخوانم
و نفهمم
و نفهمم
و نفهمم
0 comments:
Post a Comment