یه تجربه....یه نتیجه تلخ

چند روزی بود داشتم یه تجربه میکردم تا اطرافیانم را بهتر بشناسم.کاری که کردم این بود که سکوت اختیار کردم ببینم کیا چند مرده حلاجند؟ بهتره قبلش برای اونایی که منا نمیشناسند یه توضیح از اخلاقم بدم.من بر خلاف سن وسالم خیلی شیطون و سر حال . بگو بخندم.و همیشه در حال سرویس دادن به دوستام،همکارام و خانواده هستم یعنی همیشه مشاور خوبیم برای همه و همیشه همه را راهنمایی میکنم و نمیشه کسی غم داشته باشه بیاد پیش من و بی غم نره.......مدتی بود از این همه مشاوره دادن خسته شده بودم مخصوصا تو شرکت چرا که کم کم داشت روی کارم اثر میگذاشت.تصمیم گرفتم یه مدت سکوت اختیار کنم و ببینم تمام اونایی که این همه براشون بودم آیا برام هستند یا نه.......ولی ای کاش این کار را نکرده بودم چون به نتایج بدی رسیدم و الان بعد از یه هفته سکوت این جملات را میشنوم: ا شراره کی خوب میشی......ا حالمونا نگیر.......ا مگه چیزیت بود.......حتی رضا هم نفهمید.......متاسفانه همه از شراره توقعات خودشون را دارند.شراره همیشه مثل یه دختر 20 ساله بگه بخنده وشیطونی کنه و کسی فکر نمیکنه من هم خسته میشم.حتی مامانم همین توقع داره وقتی زنگ میزنه شرکت توقع داره یک ساعت کارم رها کنم و به حرفاش گوش کنم ولی کسی عادت نداره به حرفام گوش بده....نمی دونم میتونم دوباره مثل قبل بشم یا نه......آیا باید بشم یا نه؟

یه جمله با وصف و حال الانم

هستم اگر می روم ، اگر نروم نیستم
اقبال لاهوری

شب یلدا

love me in so long az long az this lovly night and remember my black eyes az black az this hevenly night

تنهایی

تنهايي ام را با تو قسمت مي کنم سهم کمي نيست گسترده تر از عالم تنهايي من عالمي نيست

پنجم شهریور هشتاد و چهار

امروز ماه دلم گرفته

امروز ابر دلم بارونیه

دیگه حرفم نمی زنم

دیگه شکایت هم نمی کنم

چشمام می بندم

که اشکم جاری نشه

و

به قلبم میگم

و این نیز بگذرد.

ندیده ها

چشمانی پاک تر از چشمان دریا ندیدم گرمایی داغ تر از گرمای تن خورشید ندیدم چهره ای نورانی تر از چهره ماه ندیدم من دریا و خورشید و ماه را در او دیدم من ندیده ها را دیدم

چشمان دریایی

من به دریا رفتم ولی غرق نشدم من در قلب خورشید خانه کردم ولی نسوختم من در اوج آسمان پرواز کردم ولی سقوط نکردم من در دریای چشمانش با گرمای وجودش با روح وسیعش پرواز را تجربه کردم

زالو

گوشواره های گیلاس ، النگوی پوست پرتقال و گردنبند گوش ماهی ام را می خواهم. دلم تنگ کفشهای ورنی سفید پاشنه بلندم است.دلم تنگ ساعتی است که روی مچ دست چپم با مداد جوهری نقاشی کرده بودم .عقربه های آن ساعت گرانبها ثابت بود.زمان را برای بی خبری های من متوقف کرده بودند.من همان ساعت ، همان گوشواره ، همان النگو،....را میخواهم برای حفظ و نگهداری آنها به گاو صندوق نیازی نبود، هیچکس به آنها طمع نمیکرد. برای داشتن آن غنیمت به صورتم سیلی نمی خورد.دوران خوبی بود که دیگر بر نمیگردد با اینا بزرگ شدم . با عروسکام زندگی میکردم.یه روح پاک در یه نهال کوچک جون گرفت. بزرگتر که شدم اون گوشواره و النگو و گردنبند رنگ واقعی تری گرفت در کنارش یاد گرفتم دیگران هم سهمی دارند در زندگی من و انچه داشتم را با جان و دل بخشیدم و چشیدم طعم رهایی و .... بگذریم من این بودم و هستم همه را دوست دارم حتی اگه بدی هم ببینم ، می بینم و به روی خودم نمی آورم.اینا میدونم که به یه مورچه هم ظلم نکردم اگر هم کردم از روی اشتباه بوده و این شجاعت را داشتم که طلب بخشش کنم ..... وقتی به گذشتم بر میگردم غصه میخورم که من زالو نیستم .واقعا بی انصافی که اینجوری قضاوت بشه....آخه چرا؟ زالو بی معنا ترین کلمه که تا به حال تو عمرم شنیده بودم.خیلی حرف برای گفتن داشتم ولی با دیدن کلمه زالو واقعا دیگه حرفی برای گفتن ندارم.دیگه واقعا ندارم.حیف این همه محبت و دلسوزی.....و در آخر شنیدن زالو

گریه می کنم گریه می کنم

گریه می کنم گریه می کنم واسه مرگ خاطره هام
واسه مرگ آرزوهام گریه می کنم گریه می کنم واسه تنها بودنم واسه تنها بودنش گریه می کنم گریه می کنم
واسه اشتباهش واسه بت غرورش گریه می کنم گریه می کنم واسه روح بزرگش که اسیر توهماته گریه می کنم گریه می کنم واسه قلب بزرگش واسه ...... کاشکی به صدای قلبش گوش می داد کاشکی به حرفهای حقیقت گوش می داد کاشکی خودش بود کاشکی نمی خواست خودش نباشه گریه می کنم گریه می کنم

1day passed

یک روز گذشت و نفهمیدم چرا؟ اگه کسی میدونه به من بگه چرا؟

گل سفيد و صورتي

يه گل سفيده با خطهاي صورتي
صبح ها باز ميشه با لبي خندان
شبا بسته ميشه با چهره اي خسته
يه قلب بزرگ سفيد داره
اندازه تموم آدماي سفيد
تا حالا بوش نكردم
ولي حس ميكنم بوي گل ياس ميده
تا حالا لمسش نكردم
ولي فكر ميكنم مثله مخمل نرمه
خيلي از آدماي سياه ميخوان بچينندش
بزارنش در گلدون برا خودشون
ولي نتونستند تا حالا
با خودم عهد كردم باغبونش باشم
نزارم كسي بچيندش يا لگدش كنه
اون يه گل آزاده
ماله من يا اون نيست
ماله هر كسي يه كه عاشقش باشه