می خواهم خودم باشم

گاهی اوقات می خواهم فریاد بزنم ولی می ترسم بیدار شود

گاهی اوقات می خواهم گریه کنم ولی می ترسم دلتنگ شود

گاهی اوقات می خواهم فرار کنم ولی می ترسم تنها شود

ای کاش

بیدار نمی شد

دلتنگ نمی شد

تنها نمی شد

تا من خودم باشم

بی موضوعی

جند وقتی است که هر چی می خوام بنویسم بسی به بی موضوعی برخورد می کنم یا اگر هم موضوعی پیدا میشه یه دلایل متعددی نمی شود در اون مورد زیاد مانور داد. به این منظور از شما خواننده محترم و محترمه خواهشمندم اگه موضوعی به ذهنتون می رسه یه کمکی به من بکنید.

یه سری به این کلیپ بزنید

علی دایی حق مسلم ماست

دوست عزیز و روزنامه نگارم نگین حسینی ( وبلاگ روز + نامه) در مورد فوتبال دیشب اینچنین نوشته بود:

دلم می خواد اينجا حرف دلمو راحت بنويسم، قبل از اينكه مجبور باشم برم توی روزنامه، با نثر رسمی و به در بگو ديوار بشنوه و ... بنويسم.

۱. خب چه عرض کنم؟! وقتی سرنوشت يک ملت بخاطر يک نفر عوض ميشه، يک نفر که تا ۸۰ سالگی هم بايد توی تيم ملی بازی کنه، ديگه چی ميشه گفت؟! مثل اينكه علی دايي، از انرژی هسته ای هم جلو زده و حق مسلم تری شده برای ما !

۲. درسته که مکزيک تيم قوی ييه اما قبول کنيم که مقابل ما تيم آنچنانی نبود و قبول کنيم که بازی برده را باختيم.

۳. ما عملا ۱۰ نفره بازی کرديم. تعويض علی دايی می تونست يه روح تازه به تيم ايران بده تا تهاجمی تر بازی کنه و فرصت نده مکزيکی ها اينقدر فشار وارد کنند. كجای دنيا رو ديديد كه مهاجم روبروی دروازه حريف وايسه سرجاش تا توپ مستقيم بياد رو سرش؟! واقعا بلد نيست روی توپ های بلند، عقب گردكنه؟!!!!

۴. بيشتر بار مسابقه رو دوش مهدوی کيا و هاشميان بود؛ اونقدر جون کندند که ديگه انرژی شوت و گل زنی نداشتن.

۵. تيم ايران مثل هميشه از نظر قدرت بدنی کم آورد. بچه های ايران خيلی زياد۶۰-۶۵ دقيقه می تونن سرحال بازی کنن و يه دفعه می برن.

۶. ميرزا پور بيش از حد جوگير شده. اگه عابد زاده يه سری اداواطوارها رو در می آورد، عوضش واقعا عقاب بود. امشب متوجه شدم که ميرزا پور شيرجه زدن بلد نيست و فقط از بالا به پايين -تلپی- می افته. اونم از شوت زدنش!

۷. تيم ايران هميشه مقابل سانترهای روی دروازه و ضربه های کاتی توی دروازه، ضعيف ترين و بی دفاع ترين تيم بوده و هست. اگه دقت کنيد در اين مواقع، هيچ عکس العملی از کسی سر نميزنه و اگه دقت کنيد، درعوض بازيکنان خارجی در مواقعی که سرعت توپ خيلی زياده، يه حرکتی از خودشون نشون ميدن ولواينکه خيلی دير شده باشه.

۸. چرا وقت مسابقات انتخابی جام جهانی که ميشه، اينهمه زور می زنيم که حقمونه بريم جام جهاني. ولی وقت مسابقاتش که ميشه، همش میگيم نبايد از اين تيم توقعی داشته باشيم؟!!! واقعا اگه قراره توقعی نداشته باشيم، اصلا برای چی اينقدر جون می کنيم و حرص می خوريم كه بريم جام جهاني؟ اين حق ۶۰ ميليون ايرانی نيست که از تيم شون توقع داشته باشن بازی برده را اينطور مفتضحانه نبازند؟

۹. هرگز از برانکو خوشم نيومده . اصلا Honest نيست!

۱۰. هميشه حس می كنم توی تيمهامون كمبود هوش و ذكاوت داريم.

۱۱. تيم ايران اصلا قابل پيش بينی نيست. چون اونقدر كه برای بازی بد برنامه ريزی داره، برای بازی خوب نداره و فكر می كنم شانسيه كه يه دفعه خوب بازی می كنه!برای همين تعجب نكنيم اگه يه وقت پوست پرتقال رو كنديم!

۱۲.باور كنيد اينهمه را از عصبانيت ننوشتم. من هميشه اعتقاد دارم تيم ملی فوتبال ما از بيخ و بن مشكل داره. حالا اگه علی دايی داره يك تنه تيشه به ريشه همه چيز می زنه، دليل نميشه كه بقيه اشكالات را ناديده بگيريم. خوبی دايی اينه كه بودنش باعث ميشه كار به جاهای باريك ديگه نكشه!

و من هم به این تفسیر معتقدم

دل فوتبالی

اپیزود اول :

کاشکی دلم زمین بازی نبود

کاشکی اونجا کسی بازی نمی کرد

کاشکی اگه می کردند همه یه بازی بود

اپیزود دوم:

توپ سفید و سیاه

وسط یه دل سیاه

با یه دروازه خالی

گل ... گل

نه از نوع

یاس و سوسن و سنیل

یه گل شکست

از نوع سیاه

اپیزود سوم:

تب و تاب فوتباله، جدی نگیرید.

یه توپ دارم قلقلیه ... سرخ و سفید و آبیه....می زنم زمین هوا می ره .....نمی دونی تا کجا می ره ... من این توپا نداشتم .... مشقامو خوب نوشتم ... بابام به من هدیه داد .... یه توپ قلقلی داد.

همه هدیه ها نمی تونه یه توپ قلقلی باشه. هدیه می تونه یه نگاه شاد باشه . میتونه یه تبسم و یا یک کلمه محبت آمیز... وقتی بهش نگاه می کنم و دوباره لبخندش را می بینم ، وقتی درد را توی چهره اش نمی بینم .کلی خوشحال میشم حتی بیشتر از اون توپ قلقلی دوران کودکی.

پ.ن : عمل بالن پدرم به خوبی انجام شد و رگ گرفته باز شد. از همدردی و دعای شما.... مرسی