زندگی زیر سقف آسمان

مقدمه را تو خواندی

من شنیدم

فهرست را من خواندم

تو شنیدی

فصل اول را تو خواندی

فصل دوم را من خواندم

فصل سوم را هم صدا خواندیم

فصل چهارم

اما سفید بود

به پاکی روح تو

چشم‌هایمان را بستیم

که نبینیم

سکوت کردیم

که نشنویم

دستم را گرفتی

دستت را گرفتم

خواندیم،

خواندنی‌ها را

و نوشتیم

بودن را

درد کشیدیم؛ درد ... درد ... درد

جلد اول تمام شد

زندگی زیر سقف آسمان

یک هدیه بود از او

.

.

19 دی ماه 86

0 comments: