سکوت خورشید

می‌دونم

زمستون

به برف و بارون و سرماش، زمستونه

اما تو همون سرمای زیر صفر

خورشید که دل‌تنگ

زمین می‌شه

از پشت ابرها بیرون می‌آید

لبخندی

و نگاهی

و دوباره می‌ره

پشت ابرها

منتظر بهار

.

پ.ن1 : کار جنون ما به تماشا کشیده است ...... یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی

پ.ن2: شام غریبان ... نه...نه. یکی از عصرهای زمستون...نه...نه. همان بهتر که بگویم عصر جمعه است.

0 comments: