سرِ شب است یا نیمه شب؟
نمیدانم
پنجشنبه است یا جمعه؟
نمیدانم
چرا انگشتانم روی کیبرد میلغزد؟
نمیدانم
چرا میسوزم؟
میدانم، تب دارم
چرا خواب نیستم؟
از تب، بیخوابم
شبگردم
یا شاید در خوابم
نمیدانم
.
آخ که چقدر دلم مامان میخواهد
آخ که چقدر دلم میخواهد 8،7 ساله بودم
و تب داشتم
دستم در دستش بود
نگاهش نگرانم بود
و دستمال خیس روی پیشانیم
مامان هست
دستش هم هست
ولی من نیستم
من پشت نقاب میسوزم
از تب
و نگاه مامان
خشک شده
به لبخند نقاب
0 comments:
Post a Comment