تشکرنامه از دو دوست

1:

حاج‌واشنگتن عزیزم برای پست « رسم روزگار » انتقاد کرده که «نظر دادن در مورد پستهایت برایم سخت شده. میدونی این حالات درونی خودت که به رنگهای مختلف کدبندی شده رو که خواننده نمیتونه درک کنه. بزار اینجوری بگم که انتقال حالات درونی شخصی و خصوصی نویسنده به خواننده اصولا در نوع ارتباط تاثیر میزاره. مثلا ممکنه روزی که تو سیاه هستی خواننده روی صد باشه از نظر روحی و بنابراین با دیدن نوشته سیاه طبیعتا نمیتونه ارتباط برقرار کنه و برعکس. حالا اگر بگی که من برای دل خودم می‌نویسم خب این یک حرف دیگری هست و البته بسیار محترم است»

لازم دیدم توضیح مختصری درباره لیبل‌های پست‌هایم بدهم. رنگ لیبل‌ها هیچ‌ ربطی به حالت روحی آن روز من ندارد چه بسا که خیلی از پست‌ها را قبلا در دفترچه‌ی تمرینم نوشته‌ام و تابع مکان و زمان نیست بلکه فقط و فقط ارتباطش با موضوع پست است که این ارتباط موضوع و رنگ‌ بر اساس قراردادی است که با خودم انجام داده ام. مثلا رنگ سیاه مربوط به پست‌هایی با مزمون دل‌تنگی است و به همین ترتیب رنگ خاکستری، پست‌های سیاسی. رنگ سورمه‌ای، پست‌های روزمره‌گی. رنگ آبی طنز و ادبی و یک چیزی شبیه کاریکلماتور. رنگ سبز، شعر. رنگ قرمز، عاشقانه و احساسی و رنگ صورتی، ثبت لحظات و خاطرات می‌باشد. حاجی عزیز از تذکر به‌جایت بسیار متشکرم.

2:

آیدای عزیزم در پست «نگاهی متفاوت » نوشته:« ... همیشه وقتی پست میگذارد علی را هم صدا میکنم و با هم به تک‌تک کلماتش خیره میشیم،‌ بعضی اوقات بغض میکنیم،‌ بعضی اوقات به فکر فرو میریم‌، و بعضی اوقات باهاش تلخ خنده‌ای میزنیم...».

آیدا جان امیدوارم لایق تعریف‌های تو باشم؛ شک دارم. ممنونم از تو و علی عزیز.

0 comments: