اون که داره می‌ره یک زنه!مطمئن باش!

ساعتم را به عقب می‌کشم؛

چند هزار ساعت

ساعت‌های پروازش را،

دقیقه‌های شیرین‌تر از عسلش را،

ثانیه‌های تکرار نشدنی‌اش را،

جدا می‌کنم

و در کوله‌ام می‌ریزم؛ توشه‌ی راه

بند کفشم را محکم می‌بندم

و پا در جاده‌ای بی انتها

می‌گذارم

فردا را کسی نمی‌داند

پ.ن: ممنونم از حسین نوروزی که اجازه داد این عکس را این‌جا بگذارم.

0 comments: