Q آنگاه P

یک ماه پیش وقتی دوست عزیزم فریبا از کانادا اومده بود ایران تصمیم گرفت که همکلاسی های دوران دبیرستان را دور هم جمع کنه و با توجه به قدرتی که داشت این کار را کرد. همکلاسی های سال 69 تا 72 دیروز، پزشکان و مهندسان امروز بودند. آدم به یاد ضیافت مسعود کیمیایی می افتاد.پس از برآورد این جمع و جمع مهندسین امروز به نتایجی رسیدم که زیاد جالب نبود.

توی جمع دوستان اونایی که در زمان دبیرستان رشته تجربی بودند و امروز اکثرا پزشک و دندان پزشک و رشته های پیرامون شده بودند نگاه دیگه ای به زندگی نسبت به کسانی که رشته ریاضی بودند و مهندس شدند داشتند.

درصد تاهل، درصد داشتن نی نی، درصد ندیدن یک سری مشکلات در زندگی بین آنها بیشتربود. نقطه مقابل درصد مجرد بودن، درصد طلاق ، درصد نداشتن نی نی بین ما بیشتر بود. چرا؟؟؟؟؟

به کسی بر نخوره ولی مطمئن هستم کسی که ریاضی خونده در برخورد با یک سری مشکلات منطق بهتری ارائه می ده تا کسی که نخونده ولی متاسفانه ما ریاضی ها در برخورد با یک سری مسائل بیش از اندازه از فرمول p آنگاه q استفاده میکنیم و مشکل اینجا شروع میشه. همیشه عادت داریم آدمها را توی یک ماتریس بچینیم که اگر یکی از عناصراون ماتریس جابه جا بشه همه محاسبات ما غلط از آب درمی یاد .... ریاضی خوندیم ولی یاد نگرفتیم از تلورانس استفاده کنیم.

بهتر نیست گاهی اوقات به جای And کردن از OR هم استفاده کنیم؟ گاهی وقتها من خودم در زندگیم دیدم فقط اعداد باینری حکم فرما هستند .... صفر و یک . یک جورایی با آمار و احتمال زندگی کردن سخته.

در دنیای آنها باید وجود نداشت ولی در دنیای ما باید و نتیجه هست.گاهی وقتها توی زندگی زیاد محاسبه می کنیم و همیشه هم محاسبات ما درست از آب در نمی یاد. بهتر نیست مشکلات را جذر بگیریم تا به توان برسونیم. شاید برایند همه مشکلات صفر شد....نمی دانم.

پ.ن : من دوباره خودم را نقد کردم ولی با فرمول و منطق .

0 comments: